به نام خدا
 
معضل ترافيك از دهه 1950 با توليد انبوه اتومبيلها آغاز شد. اتومبيلها جايگزين درشكه و كالسكه شدند و بهتدريج در بسياري از كشورها، مشكلات حملونقل و ترافيك به يكي از چالشهاي مهم اجتماعي و ملي تبديل شد و سهم قابل توجهي از سرمايههاي ملي را بهخود جذب كرد و در اين فرآيند دستيابي به حمل و نقل ايمن ، ارزان و كارا به يكي از آرزوها و اهداف اصلي و ثابت سياستهاي توسعه كشورها تبديل شد.
بهمنظور تحقق اين اهداف و كاهش معضلات ترافيك، از دهه 60 ميلادي ساخت هرچه بيشتر خيابان و جاده و بزرگراه در دستور كار تصميمگيرندگان قرار گرفت ولي مشكلات بهطور كامل محو نشد و بهتدريج برنامهريزان حملونقل به تجربه آموختند كه بهخصوص در مناطق شهري مقوله جابهجايي مسافر را بهجاي جابهجايي اتومبيل مورد توجه قرار داده و بدينسان ايجاد شبكههاي عظيم حملونقل عمومي نظير مترو و اتوبوسراني آغاز شد. بهتدريج راهحلهاي ديگري نظير توجه به كاربري زمين و نيز مديريت تقاضاي حملونقل و فراهم آوردن امكانات و تسهيلات در مناطق مختلف نظير خدمات دولتي و مدارس جهت كاهش سفرها مورد توجه قرار گرفت.

از دهه 90 ميلادي متخصصان متوجه شدند كه ظرفيتها و امكانات جديد در مدت كوتاهي توسط مصرفكنندگان بلعيده شده و در اثر مسابقه ايجاد شده بين “ساخت راه و جاده” با “توليد اتومبيلهاي راحت و ارزان”، تلاشهاي عمراني كماثر شده و ايمني راهها نيز مرتبا درحال كاهش است. از طرف ديگر پيشرفت فناوريهاي روز شرايط مناسبي را براي ايجاد ارتباط بيوقفه (On-line) بين تصميمگيرندگان، مراكز مديريت ترافيك، خودروها و نيز وضعيت ترافيكي جاده از طريق سنسورها و دستگاههاي الكترونيكي فراهم و در نتيجه امكان ايجاد يك مديريت هوشمندانه، هدفمند و هماهنگ بهمنظور ارتقاي بهرهوري و افزايش كارايي شبكه محقق و بدينگونه بود كه در ابتداي دهه 90 ميلادي سيستمهاي حملونقل هوشمند (ITS) به مفهوم امروزي آن متولد شد.
البته قبل از دهه 90 يعني طي سالهاي دهه 70، پروژههايي نظير نصب دوربين در تقاطعهاي شهري و نيز كنترل هوشمند زمانبندي چراغهاي راهنمايي متناسب با حجم ترافيك (Actuated Traffic control systems) در بسياري از كشورها آغاز شده بود اما لفظ سيستمهاي حملونقل هوشمند (ITS) مشخصا از سال 1990 براي اولين بار در آمريكا رايج شد و كليه پروژهها و فناوريهاي مرتبط با موضوع و بهخصوص روابط تعاملي (Transactions) بين آنها در يك ساختار كلان و بههم مرتبط (Integrate) دربر گرفت. ويژگيهاي اخير در واقع وجه تمايز مجموعه ITS را با پروژههاي جزيرهاي و پراكنده كه قبل از آن انجام ميشد روشن كرد. با اين ديدگاه، ويژگي اصلي ITS، ايجاد ارتباط و هماهنگي بين پروژهها و كاربردهاي مختلف فناوري روز حملونقل است. اين نكتهاي است كه متاسفانه در كاربردهاي رايج ITS در كشور ما كمتر بدان توجه شده است.

ITS كه نام اختصاري عبارت Intelligent Transportation systems است، دربردارنده كليه فناوريهاي اطلاعات، مخابرات، كنترل، مهندسي سيستم و نيز استراتژيها، تصميمگيريهاي مديريتي و سازوكارهاي هماهنگكنندهاي است كه در نتيجه بهكارگيري آنها، بهبود پارامترهاي حملونقل و ترافيك نظير كاهش زمان سفر، مصرف سوخت و افزايش ايمني حاصل شود. تعاريف متفاوتي از ITS شده است كه مفهوم مشترك تعاريف مذكور، عمدتا بر كاربرد هدفمند و هماهنگ فناوري اطلاعات و ارتباطات و استراتژيهاي مديريت بهشرط ارتقاي بهره وري و كارايي و ايمني سيستم حملونقل تاكيد دارند.
متاسفانه طي سالهاي اخير طرفداران نوپاي ITS با ارايه تعاريف غلط از موضوع و نيز عملكردهاي سطحي كه تاكيد بيشتري بر بهكارگيري صرف تجهيزات و فناوريها ميكند، باعث شدهاند برخي پيشكسوتان سنتگرا منكر هرگونه اثربخشي ITS شوند.
ITS از ديدگاه موضوع و فناوريها در دو طبقه اصلي زيرساختهاي هوشمند (ITS Infrastructure) و نيز خودروهاي هوشمند (Intelligent Vehicles) تقسيمبندي ميشود.
زيرساختهاي هوشمند عمدتا دربردارنده پروژههايي است كه در معابر درونشهري و برونشهري توسط شهرداريها در شهرها و يا توسط وزارت راه در جادهها و آزادراههاي برونشهري، بهعنوان پروژههاي زيربنايي قابل اجراست. نظير نصب سيستمهاي كنترل هوشمند در تقاطعها يا نصب تابلوهاي متغير ترافيكي كه در سطح خيابان و جاده نصب ميشوند. بخش خودروهاي هوشمند نيز دربردارنده فناوريهاي جديد داخل خودرو نظير سيستمهاي اعلام جلوگيري از تصادف، سيستمهاي ديد در شب و نيز سيستمهاي هدايت مسير و ديگر پروژههايي است كه اجراي آن عمدتا برعهده كارخانجات خودروسازي است.

اين تقسيمبندي ما را به اين نتيجه فوري ميرساند كه پيادهسازي موفق ITS در سطح ملي مستلزم انجام هماهنگيهاي كلان بين وزارت صنايع، وزارت راه و شهرداريها در مرحله نخست است. لازم به ذكر است طرحريزي ITS در ژاپن با هماهنگي و مشاركت پنج وزارتخانه پايهريزي شده است.
در كشور ما ITS در ابتدا با نگرش شهري در ابتداي دهه 70 در تهران دنبال شد و هماكنون نيز در سطح وسيعي مورد اقبال دستاندركاران و مسؤولان حملونقل شهري، جادهاي و ريلي قرار گرفته و هر يك از پروژهها بهطور جداگانه درحال طراحي و اجراست. اين اقبال اگرچه رويكردي مثبت و در نوع خود حركتي رو بهپيش است اما در آينده فقدان طرح استراتژيك ITS در سطح ملي باعث آسيبپذيري در روند پيشرفت پروژهها و عدم حصول نتيجه لازم خواهد شد. از آنجا كه بهكارگيري صحيح ITS مستلزم دانش و شناخت همزمان تخصص حملونقل و ترافيك و نيز فناوري اطلاعات و ارتباطات و توجه به استراتژيها و برنامهريزيهاي مديريتي و سازماني است، لذا ضروري است طرح و اجراي پروژهها برعهده تركيب مناسبي از متخصصان رشتههاي مرتبط قرار گيرد.
با عنايت به طرح موضوع در نشريه بزرگراه فناوري بايد اشاره داشت كه بسياري از خدمات ITS از طريق زيرساختهاي مخابراتي شامل ارتباطات ثابت و سيار تحقق مييابد. نيازمنديهاي مخابراتي ITS شامل ارتباطات ذيل است:
1- بين دو نقطه ثابت (تجهيزات كنار جاده نظير دوربين تا مركز كنترل)،
2- بين يك نقطه ثابت و يك نقطه درحال حركت (نظير AVL و نيز اخذ الكترونيكي عوارض)
3- بين نقاط درحال حركت (ارتباط اتومبيلها) است.
اين بدان معناست كه تامين بستر مخابراتي براي راهاندازي پروژههاي ITS طيف وسيعي از فناوريها و ارتباطات مخابراتي و بهخصوص فيبرنوري، بيسيم و سيستمهاي كابلي را دربر ميگيرد.
بحث تامين نيازمنديهاي مخابراتي ITS از پرچالشترين مباحث ITS و درحال حاضر از موانع اساسي توسعه ITS در ايران است. بار مضاعف مالي در راهاندازي بسياري از پروژههاي ITS معلول فقدان بستر مخابراتي مورد نياز پروژه است. به همين دليل است كه شركت كنترل ترافيك شهرداري تهران بخش عظيم بودجه خود را صرف ايجاد بستر مخابراتي اختصاصي فيبرنوري كرده كه اگرچه از ديدگاه صاحبان پروژه امري اجتنابناپذير است اما روشن است كه در مقياس ملي و كلان، ايجاد زيرساختهاي اختصاصي به مفهوم اتلاف و يا حداقل عدم استفاده بهينه از منابع و نشاندهنده گوشهاي از زيانهاي پنهان انحصار بخش دولتي و عدم توانايي در ارايه خدمات بهموقع و مورد نياز به متقاضيان است.

ITS مركب از سيستمهاي مختلفي است كه اجزاي آن بهطور پيچيدهاي در هم آميختهاند. اگرچه تجميع و يكپارچهسازي اين سيستمها از مزيتهاي ذاتي و منحصر بهفرد ITS و از پيشنيازهاي لازم براي اثربخشي آن تلقي ميشود، اما همين ويژگي بهدليل لزوم هماهنگي و همكاري ارگانها و اجزاي مختلف، ميتواند به يكي از موانع رشد و توسعه ITS در كشور ما تبديل شود. تجميع و يكپارچگي سيستمها نيازمند فعاليتي است كه تحت عنوان معماري (Architecture) سيستم تعريف ميشود. مطالعات معماري سيستم نشان ميدهد چگونه اجزاي سيستم بر يكديگر اثر گذاشته و بهطور واحد عمل ميكنند. معماري سيستم از ضروريات توسعه ITS است كه بدون تجويز فناوريهاي خاص، به طراحان سيستم آزادي عمل ميدهد تا واسطههاي (Interface) سيستمها را بهنحو قابل تعريف و استاندارد طراحي كنند كه مزايايي نظير افزايش رقابت، كاهش خطرات و كاهش هزينه را دربر گيرد. نقطه قوت اصلي معماري سيستم تامين چارچوب و مبناي استراتژيك است كه از آن طريق فعاليتهاي دستاندركاران متفاوت تجميع ميشود.
يكي از مزيتهايي كه در مقالات و گزارشهاي مختلف بدان تاكيد فراوان شده است ويژگي همافزايي (Synergic) سيستمهاي حملونقل هوشمند است. ويژگي همافزايي به ما ميآموزد كه بهكارگيري همزمان مجموعه پروژههاي ITS مزيتهاي بيشتري نسبت به كاربرد جداگانه و مجزاي يكايك آنها به همراه دارد. بهعنوان مثال از اطلاعات سيستم اخذ الكترونيكي عوارض (ETC) ميتوان براي مديريت ترافيك استفاده كرد. از اطلاعات سيستم مديريت ناوگان اتوبوسراني ميتوان براي سنجش زمان سفر در مسيرهاي مختلف و نيز هدايت رانندگان به مسيرهاي مناسبتر استفاده كرد. اين مسئله ما را متوجه ميسازد كه انتخاب صحيح پروژهها و نيز تدوين برنامهريزي پروژهها تا چه حد ميتواند سودمند و اثربخش باشد.
اين تصور اشتباهي است كه ITS را صرفا مكانيزه كردن عمليات سنتي حملونقل بدانيم. اين تعريف، مفهوم ITS را در بهكارگيري تجهيزات و سختافزارها خلاصه ميكند درحالي كه در همه منابع، بر خدمتگرايانه (Service Oriented) بودن عمليات ITS تاكيد فراوان شده است. بهعبارت ديگر اولويتدهي و انتخاب پروژههاي ITS بايد بر مبناي ميزان تاثيرگذاري مفيد آنها در بهبود شاخصهاي ترافيك و رفع مشكلات و نيازهاي شبكه حملونقل صورت پذيرد. با اين رويكرد نصب تجهيزات حتي با بهكارگيري پيشرفتهترين آنها لزوما به مفهوم انجام كار صحيح و مناسب نبوده و بهطور يقين، بهدليل بار مالي ناشي از كاربرد فناوريهاي جديد و عدم مشاهده تاثيرات آن ميتواند باعث بدبيني تصميمگيرندگان حملونقل نسبت به پروژههاي ITS شود.

نكته پاياني كه بايد به آن اشاره كرد تقدم زماني طرح نام ITS نسبت به IT است. كلمه ITS از سال 1990 بهنحو وسيع مورد استفاده واقع شد، اما كلمه IT بهعنوان نماينده تلفيقي رشتههاي الكترونيك، مخابرات، نرمافزار و سختافزار و ديگر فناوريهاي مرتبط از سالهاي 1995 به بعد رايج شد. بههمين دليل در كليه منابع حملونقل بهجاي عنوانIT در حملونقل، از عنوان ITS استفاده ميشود. بنابراين بهتر است از اين به بعد بهجاي " IT در حملونقل " بگوييم ITS يا "سامانههاي حملونقل هوشمند" !
 به نام خدا
                        
                        به نام خدا